ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر صلیالله علیه و آله:
خداوند عزوجل، دروغی را که باعث صلح و آشتی شود دوست دارد و از راستی که باعث فتنه شود بیزار است.
من لا یحضره الفقیه ج4، ص 353، ح5762
ایرج محمدی: عقل حکم میکند پروژههای سینمایی به تعویق بیفتد
بارها شده برای حضور یک بازیگر در فیلم سینمایی چند ماه منتظر ماندیم؛ حال چطور نمیتوانیم برای کرونا صبر کنیم. عقل حکم میکند که اگر به تعویق افتادن کاری باعث ضرر و زیان جامعه نمیشود، آن را متوقف کنیم.
بخشی از صحبتهای
این تهیهکننده
در گفتوگو با ایسنا
رضاکیانیان: جامعه ما پر از قهرمان است
در سینمای ایران حتی در سینمای روشنفکری هم هر راه نجاتی کور است، ما محکوم هستیم و این سرنوشت محتوم ماست که از قبل تقدیر شده است. این نوع نگاه حتی در سینمای معترض ما هم وجود دارد. در صورتی که جامعه ما پراز قهرمان است که قابلیت تبلیغ دارند.
متن کامل صحبتهای این بازیگر را
در صفحه 6 و 11 بخوانید
سازنده انیمیشن هفت خوان کرونایی از انگیزه تولید این اثر میگوید
هنر و نقش کلیدیاش در عادیسازی شرایط
جمال رحمتی
کاریکاتوریست
این روزها که ویروس کرونا حال و هوای خیلیها را پر از استرس کرده است، جمال رحمتی کاریکاتوریست پیشکسوت انیمیشنی با تم طنز با نام هفت خوان کرونایی ساخته است که این روزها در فضای مجازی پرطرفدار شده است.
شرایطی شبیه بهحال کنونیمان لحظاتی است که تاکنون مردم تجربه نکردهاند.برای همین یک شرایط بسیار استثنایی است. انسانها در شرایط طبیعی رفتاری انجام میدهند که در شرایط غیر معمول آنها را انجام نمیدهند. عمدتاً کاراکتر اصلی افراد در بحران، ظهور پیدا میکند. بههمین خاطر وجوه خوبی را مثل همدلی میبینیم و وجوه بد را هم میبینیم چون شخصیت افراد متفاوت است و هرکسی منفی یا مثبت متناسب با شخصیت خود رفتار میکند. مخصوصاً در بحران این مسأله بسیار تشدید میشود. رفتار بعضیها طوری هست که انگار طرفدار ویروس هستند تا طرفدار افراد جامعه. هنرمندان از گروههای مرجع جامعه هستند. بههمین دلیل رفتار و منش و کنش آنها میتواند الگوی خیلیها باشد. بههمین خاطر خیلی وقتها یک هنرمند حرفی میزند یا حرکتی انجام میدهد جریان خیلی بزرگی به وجود میآید. یا مثلاً در جریاناتی مثل سیل و زلزله اتفاقاتی از این دست همراهی هنرمندان میتواند باعث شود تا تعامل اجتماعی و حس همکاری جمعی بیشتری در جامعه ایجاد شود. در این شرایط یکی از کارهایی که آدمها میتوانند انجام دهند این است که جریان کلی که در فضای عمومی جامعه است که در فضای مجازی هم بروز پیدا میکند را شکل دهند. واقعیت این است که همه یک تریبون در دستشان دارند. این مسأله هم حسن است هم عیب محسوب میشود و وزن هر دو هم برابر است. حسن آن این است که چیزی شبیه به دموکراسی پیش میآید و هرکسی میتواند نظر خودش را بدهد و انسانها این امکان را دارند که خود را بروز دهند. اما عیبش این است که این بروز دادنها منجر به یکسری رفتار و کنشهای مخرب میشود. چون هم یکی با مطالعه بسیار امکان بروز عقایدش را دارد و هم یک نفر با بیسوادی کامل. جالب هم اینجاست که همه اینها مخاطبان خود را دارند. به همین خاطر چون این فضا هست آنچه میتواند این وزنه را به سمت عقلانیت سنگینتر کند هنرمندان هستند. بههمین دلیل هنرمندان دراین ارتباط میتوانند خیلی مؤثر باشند. درصدی از تمام اطلاعات و اخبار در اختیار جاهایی است که میتوانند آن را شکل دهند و درصد زیادی هم از کنترل خارج شدهاند که اطلاعات غلطی هم دارد و بهدنبال تخریب روحیه مردم است. البته از این جهت که مردم ممکن است بترسند و بیشتر حواسشان را جمع کنند شاید مثبت بهنظر برسد اما قسمت زیادی از این اخبار باعث میشود که اعتماد به نفس مردم پایین بیاید و استرس زیادی وارد شود که نتیجه آن هم کاهش سیستم دفاعی بدن است.
بههمین دلیل برای اینکه بتوان فضا را نرمالتر کرد هنرمندان میتوانند با توجه به رشتهای که در آن فعالیت میکنند آثاری تولید کنند که با انتشار آنها یک فضای خوبی به جامعه شکل دهد. بهطور نمونه من انیمیشنی دارم میسازم به اسم هفت خوان کرونایی که قسمت اولش وقتی پخش شد مورد اقبال مردم واقع شد و در نهایت دست به دست چرخید و منتشر شد. این نشان دهنده این است که این فضا تشنه مطالبی شبیه به این هست. فضایی که دورتادورش پر از استرس است و ترس از شرایطی کاملاً نامعلوم. فضایی که میتواند با چنین کارهایی به کورسویی از امید تبدیل شود. خیلی از خانوادهها میخواهند انیمیشنی در ارتباط با این فضا به بچههایشان نشان دهند. چون ممکن است کودکان درکی از این فضا نداشته باشند و این انیمیشن میتواند خیلی کمک کند. وظیفه هنرمندان ایجاد فضای روانی مناسب برای گذراندن و مبارزه با این ویروس خطرناک است. امیدوارم به زودی از فضایی که ایجاد شده عبور کنیم و اتفاقات خوبی بیفتد.
رئیس انجمن موسیقی کرمان در گفتوگو با «ایران» عنوان کرد
رقابت اجراهای موسیقی در فضای مجازی
نداسیجانی
خبرنگار
با توجه به وضعیت فعلی کشور و تعطیلی برنامههای هنری و موسیقی، انجمن موسیقی استان کرمان با همکاری شهرداری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشگاه علوم پزشکی استان کرمان، مسابقه نوازندگی (تکنوازی و گروهنوازی) و خوانندگی در فضای مجازی راه اندازی کرده است. علاقهمندان میتوانند با ضبط کلیپهای یک دقیقهای و ارسال آنها از طریق اپلیکیشن واتساپ به شماره اعلام شده در فراخوان دراین مسابقه شرکت نمایند. سورج یاسایی رئیس انجمن موسیقی کرمان در گفتوگو با «ایران» دراین باره گفت: فعالیتهای هنری بهدلیل شیوع ویروس کرونا عملاً تعطیل شده است و اغلب مردم هم این روزها در منزل به سر میبرند بنابراین تصمیم گرفتیم از امکانات فضای مجازی استفاده بهینه و بهتری داشته باشیم و با راهاندازی این مسابقه با حضور علاقهمندان به هنر و موسیقی یک دورهمی شبانه و صمیمی داشت باشیم. در این راستا برنامه لایو اینستاگرامی «کرمانی شو» از تاریخ ۱۷ اسفندماه هرشب به مدت یک ساعت و از ساعت ۲۱:۰۵ تا 22:5 به اجرا در آمده است و در هفته نخست بیش از 60 کار ارسال شد و نفرات برگزیده جمعه شب انتخاب و معرفی شدند. بهگفته یاسایی؛ در این مسابقه بحث کیفی و کار حرفهای مد نظر نخواهد بود. تنها تلاش ما این است در این شرایط کسانی که دستی در موسیقی دارند هنر خود را در این دقایق محک بزنند و به مردم معرفی کنند و افراد علاقهمند به خوانندگی یا نوازندگی چه بهصورت تک نفره یا گروهی ویدوئوها را به آدرس اعلام شده ارسال میکنند تا در صفحه ایسنتاگرامی انجمن موسیقی استان بارگذاری بشود. داوران این مسابقه خود مردم و مخاطبین این برنامه هستند. ما بهدنبال ایجاد انگیزه بیشتر برای جوانان و علاقهمندان به موسیقی هستیم تا درهر سطح هنری بتوانند هنر خود را به مردم عرضه کنند. ویدئوهای برتر هم براساس تعداد مخاطبینی که آثار را پسندیده باشند (لایک) مشخص میشوند. وی افزود: اگر بخواهیم با حضور کارشناسان موسیقی این آثار را بهصورت تخصصیتر بررسی کنیم عملاً جامعه هدف ما کوچکتر خواهد شد. از سوی دیگر در این مقطع بهدنبال آن بودیم مشغولیتی برای مردم درست شود و مهم این است که همه باهم در یک کار مشارکت داشته باشیم و در مورد کارهای یکدیگر صحبت کنیم. البته مشارکت در این برنامه مختص به هنرمندان و علاقهمندان به موسیقی شهر کرمان نیست و از همه شهرهای ایران حتی خارج از ایران میتوانند در آن شرکت داشته باشند و در فضای مجازی آثار خود را به اشتراک بگذارند. رئیس انجمن موسیقی کرمان درباره اهمیت فضای مجازی در معرفی کارهای هنری اضافه کرد: استعداهای موسیقی در این کشور هستند که گمنام ماندهاند یا شرایط حضور و معرفی کارهای خود را نداشتهاند. بهعنوان مثال نوازنده ای را میشناختیم که بسیار زیبا در یک جای دور افتاده فعالیت داشت و شاید اگر 20 سال پیش بود هیچ وقت نمیتوانست هنر خود را به مردم معرفی کند. بنابراین فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی در این امر بسیاراثرگذار هستند. حتی یکی از دوستانی که در جشنواره موسیقی جوان حائز مقام و رتبه شده بود از ما درخواست کرد در این مسابقه شرکت کند و این نشان می دهد مردم ما به هنر و موسیقی علامندند و نسبت به آن گرایش دارند و به نظرم از این به بعد هم میتوانیم از طریق ارسال این ویدئوها استعدادهای خوب موسیقی کشورمان را شناسایی و معرفی کنیم. در این مسابقه هر هفته به سه اثری که بالاترین رأی را داشته باشند جوایز نقدی تعلق خواهد گرفت و نفرات برگزیده میتوانند در برنامه لایو اینستاگرامی «کرمانی شو»، نیز اجرای برنامه داشته باشند. جایزه نفر اول، دوم و سوم به ترتیب به مبلغ دو میلیون تومان، یک میلیون و پانصد هزار تومان و یک میلیون تومان است.
درباره شیوع ویروس کرونای جدید و زندگی روزمره یک تئاتری
در نومیدی بسی امید است
محمدرضا خاکی
استاد دانشگاه، مترجم و کارگردان تئاتر
این روزها شیوع ویروس کرونای جدید (یا نویافته) (موسوم به COVID-19) باعث اضطراب هموطنان شده و کل جهان هم با آن درگیر شده است. مهمترین چیزی که میتوانم به مردم بگویم این است که در خانه بمانند و خود را قرنطینه کنند. ما باید بیش از هر چیز به افزایش آگاهی درباره مسائل مختلفی چون عواقب بیرون رفتن بپردازیم. وزارت بهداشت با اینکه کمی دیر هشدارداد ولی برخی از مردم آن را زیاد جدی نگرفتند که این نشان از نوعی بیانضباطی و بیقانونی دارد. باید حرفهای پزشکان و متخصصان را گوش بدهیم و در خانه بمانیم. باید هر کسی سر جای خودش باشد و امر تخصص را جدی بگیریم و اجازه ندهیم افراد نابلد راهکارهای اشتباه بدهند. باید جلو شایعه و خبرهای کذب را بگیریم. متأسفانه خبرهای بدی از مسافرت رفتن گروهی از مردم به شمال کشور و نوشیدن الکلهای تقلبی شنیدم که حالم را خراب کرده است. متأسفانه از نظم و انضباط دور شدهایم و قانون ارزش چندانی ندارد و به اعتماد و یکدلی مردم لطمه خورده است. ما ایرانیان ملت بزرگی هستیم که از قحطی و طاعون و بیماریهای دیگر گذر کردهایم و جنگهای سختی را هم در طول تاریخ داشتیم که از تمام آنها با سر سلامت بیرون آمدیم. نباید وحشت کنیم و تنها به اخبار فضای مجازی اکتفا کنیم و باید روحیه خود را حفظ کنیم.
من خودم را با گفتوگو و ترجمه و کتاب خواندن سرگرم کردهام و چون مدرس دانشگاه هستم با دانشجویان و دوستان تئاتری صحبت میکنم و از طریق فضای مجازی با دیگران در ارتباط هستم. گاهی در خانه قدم میزنم و با همسر و فرزندم گپ میزنم و گاهی هم به اخبار رسانههای مختلف نگاه میکنم. اکنون مشغول ترجمه و تألیف هستم و جالب است که یکی از این کتابهایی که مشغول کار روی آن هستم درباره «اُدیپ» است. همانطور که میدانید در ماجرای ادیپ با بیماری همهگیر طاعون مواجه میشویم و چقدر هم این وضعیت با وضعیت استثنایی امروز ارتباط دارد! من تلاش میکنم کارهایی را که بلد هستم انجام بدهم و ترجمه کتابهایم را پیش ببرم ولی نمیدانم فردا چه میشود و آینده چگونه است و در ادامه به چه شکل زندگی خواهیم کرد اما با تمام وجود تلاش میکنم امیدم را حفظ کنم. همانطور که از گذشته گفتهاند و در اشعار بزرگانی چون نظامی گنجوی آمده است: «در نومیدی بسی امید است/پایان شب سیه سپید است». چند وقت پیش کتاب «اتاق محقر خیال من» به نویسندگی تادئوش کانتور با ترجمه خود من منتشر شد که برخی از دوستان پیام دادند که در حال مطالعه این کتاب هستند و درباره آن صحبت کردیم و این صحبتها دلگرمکننده است. فکر میکنم باید بخش عاطفی اجتماع قویتر بشود، زیرا دیدم که برخی ماسک و الکل و مواد ضدعفونیکننده را احتکار کردند و با مبالغ گزاف به دست مردم میرسانند که اصلاً درست نیست. این مسائل به روان جامعه لطمههای جدی وارد میکند. اگر دقت کنید یک جملهای در بین مردم رواج دارد و حتی پشت وانتها هم نوشته شده که چنین است: «این نیز بگذرد» و واقعاً تمام این مشکلها میگذرند و تنها باید امیدمان را حفظ کنیم.
به مناسبت سی وپنجمین سالگرد شهادت فرمانده لشکر عاشورا شهید مهدی باکری
فرمانده عاشورایی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
قراربود از دجله بگذریم وبزرگراه بغداد- بصره را که آتش بیارمعرکه بود قطع کنیم و جنگ را در میانه راه به پایان بریم و اجازه ندهیم حرامیان بعثی به خونریزی و جنایتهایشان ادامه دهند. شوق سازندگی و آبادانی میهن، پس از انقلاب، همچنان درجان وطن دوستان بود ولی جنگ خود را تحمیل کرده و در اولویت قرار داشت. باید اول چارهای برای آن اندیشیده میشد. ضرورتها در قالب عملیاتی دشوار نمودار شد و به تمنایی برآمده از تکرار غلبه مسلمانان بر سپاه کفر، نام «بدر» به خود گرفت. غیورمردان آذربایجان بهعنوان خط شکن این عملیات حیاتی انتخاب و با رمزی که با جان ودلشان مأنوس بود «یا فاطمه الزهرا(س)» عملیات را آغاز کردند. آنان با سلحشوری از موانع سخت و آتشناک گذشتند و با آبهای جاری در آن سوی دجله وضو ساختند تا نماز شکر بهجا آورند، اما خناسان حامی صدام اجازه ندادند این پیروزی کامل شود و بدر دیگری شکل گرفته و صلح و ثبات بار دیگر در منطقه حاکم شود. سلاحهای شیمیایی و هواپیماهای اهدایی اهریمنان مغربی از یک سو و آتش سلاحهای سنگین کفرپیشگان مشرقی از سوی دیگر دست بهکار شدند تا کوه عظیمی از آتش بهوجود آورند و جانهای شریف سپاه ایمان را بگیرند تا قدمهایشان از رفتن بازماند. لشکر غیرتمندان آذربایجانی که با الهام از حماسه حسینی(ع) عاشورا نام گرفته بود، اما در پی خلق عاشورایی دیگر بود. آنان در کنار فرمانده رشید خود قد برافراشته و از حجم آتش نترسیدند و برروی جاده بصره - بغداد خیمه زدند. نگین حلقه مقاومت آنان فرمانده عاشوراییشان آقا مهدی باکری بود که با جولان در میانه میدان، الهام بخش همپیمانانش درلشکر 31 عاشورا بود. مصطفی مولوی همرزمش میگوید: وقتی به او گفتم «برگردید عقب» با قاطعیتی مظلومانه پاسخ داد پا روی جنازه کدام شهید بگذارم و به عقب برگردم؟! آقا مهدی باکری پس از نبردی دلیرانه تیری به پیشانیش اصابت میکند، تن نیمه جانش را در قایقی میگذارند تا به عقب برگردانده شود، اما در میانه راه قایق حامل پیکر او با آرپیجی هدف قرار گرفته و در عمق دجله فرو میرود و هیچ نشانی از او باقی نمیماند. سرنوشتی که از پی برادران شهیدش «علی» و «حمید» تکرار میشود.
عکس نوشت
سریال «سلمان فارسی» که در سکوت خبری در قشم به روزهای پایانی رسیده است حالا این روزها بواسطه لزوم تعطیلی پروژههای سینمایی و تلویزیونی خبرساز شده است. طی روزهای گذشته فیلمی از پشت صحنه منتشر شد که عوامل تولید را بدون رعایت نکات بهداشتی مشغول فیلمبرداری نشان میداد اما سازندگان این فیلم در خبری رسمی اعلام کردند که این فیلم مربوط به زمان پیش از شیوع ویروس کروناست و تمام عوامل پروژه هر روز توسط پزشکان معاینه میشوند. طبق آخرین اخبار داوود میرباقری این روزها مشغول فیلمبرداری فصل بیزانس مجموعه «سلمان فارسی» است. دراین فصل اعراب و سپاهیان روم رو در روی یکدیگر قرار میگیرند. فرهاد اصلانی نقش تاجری را در مجموعه «سلمان فارسی» بازی میکند. همچنین علی دهکردی و محمدرضا هدایتی نیز دراین سریال به ایفای نقش میپردازند.
در شبهایی خانهنشین و قرنطینه هستم ...
پریسا مقتدی
مدیر تماشاخانه سنگلج
در شبهایی خانه نشین و قرنطینه هستم و از طریق گروه مجازی همکارها، باخبر میشوم که همکار خوبم جمشید مددی عزیز بیمار شده...
تماس میگیرم و باهم گپی کوتاه میزنیم. میگوید حالش بهتر شده و کسالتش برطرف.
نفس راحتی میکشم...
فردا شب در فضای مجازی و روی صفحه دوستی مشترک پیام تسلیتی میبینم.
دلم هری پایین میریزد.
«مگه میشه؟»
مات میشوم. بههم میریزم و به تنها امیدی که انسان در این لحظهها به آن متوسل میشود چنگ میزنم: «خدا کنه خبر درست نباشه.»
با دوست مشترک تماس میگیرم. میگوید منبع خبر، صفحه مجازی پسرش بوده.
باز از در انکار وارد میشوم. باور نمیکنم. به گوشی خودش زنگ میزنم. منتظر شنیدن صدایش با آن لهجه دلنشین هستم. اما خاموش است.
دنبال شمارهای از بستگانش میروم. پیدا میکنم اما کسی پاسخ نمیدهد.
شماره اولین دوستی که خبر را نقل کرده، پیدا میکنم. زنگ میزنم: «سلام من فلانی هستم، این خبر؟ آقای مددی...»
«بله خبر صحت داره.»
من میمانم و تلاطمی که در سکوت و سکون درونم را میآشوبد. من میمانم و بغضی که با مرور یاد و خاطرههای جمشید مددی شکسته میشود. من میمانم و اشک، اشک و اشک.
جمشید خان مددی
همکار متین، خوشرو و با اخلاق
جمشید خان مددی
دوست گشاده رو، صادق و قابل اعتماد
روحت غرق آرامش و نور
و یادت به خیر و نیکی.
مدیر تماشاخانه سنگلج
در شبهایی خانه نشین و قرنطینه هستم و از طریق گروه مجازی همکارها، باخبر میشوم که همکار خوبم جمشید مددی عزیز بیمار شده...
تماس میگیرم و باهم گپی کوتاه میزنیم. میگوید حالش بهتر شده و کسالتش برطرف.
نفس راحتی میکشم...
فردا شب در فضای مجازی و روی صفحه دوستی مشترک پیام تسلیتی میبینم.
دلم هری پایین میریزد.
«مگه میشه؟»
مات میشوم. بههم میریزم و به تنها امیدی که انسان در این لحظهها به آن متوسل میشود چنگ میزنم: «خدا کنه خبر درست نباشه.»
با دوست مشترک تماس میگیرم. میگوید منبع خبر، صفحه مجازی پسرش بوده.
باز از در انکار وارد میشوم. باور نمیکنم. به گوشی خودش زنگ میزنم. منتظر شنیدن صدایش با آن لهجه دلنشین هستم. اما خاموش است.
دنبال شمارهای از بستگانش میروم. پیدا میکنم اما کسی پاسخ نمیدهد.
شماره اولین دوستی که خبر را نقل کرده، پیدا میکنم. زنگ میزنم: «سلام من فلانی هستم، این خبر؟ آقای مددی...»
«بله خبر صحت داره.»
من میمانم و تلاطمی که در سکوت و سکون درونم را میآشوبد. من میمانم و بغضی که با مرور یاد و خاطرههای جمشید مددی شکسته میشود. من میمانم و اشک، اشک و اشک.
جمشید خان مددی
همکار متین، خوشرو و با اخلاق
جمشید خان مددی
دوست گشاده رو، صادق و قابل اعتماد
روحت غرق آرامش و نور
و یادت به خیر و نیکی.
هشتـگ
#قرنطینه
یگانه خدامی
شایعهای که درباره قرنطینه تهران و بعضی شهرها منتشر شده بود باعث شد مردم برای خرید مایحتاجشان به فروشگاهها بروند. چند برابر بیشتر از روزهای گذشته. ازدحام و صفهای خرید در فروشگاههای مختلف مسألهای بود که بسیاری از کاربران به آن اشاره میکردند و عکسهایی هم از این صفها به اشتراک میگذاشتند. گله از این رفتار و بیتوجهی به هشدارها و توصیههای ماندن در خانه نقطه مشترک بسیاری از نوشتههایی بود که با این موضوع میخواندیم: «حتی اگه بخوان ساعت عبور و مرور رو هم تو تهران کم کنن باز شاهد همین وضعیت امروزیم. فکر کن مثلاً ترهبار دو ساعت باز باشه. یه جماعتی تو همون دو ساعت بریزن اونجا یا مثلاً نونوایی... خالهام میگفت صف نونوایی محلهشون امروز نزدیک ۱۰۰ نفر بوده. یعنی حتی قرنطینه هم جوابگو نیست»، «جدیداً خرید طلا، دیدن ویترین لباس فروشی، خرید لوازم آرایشی و از این دست کارا جزو کارای فوق ضروری محسوب میشه و شما میتونی بهخاطر این کارا قرنطینه رو تعطیل کنی و بیای تو خیابونا»، «خدا خودش شاهده که دیگه خسته شدیم! از بس تو هر مأموریت و هرجایی که رفتیم، دیدم عدهای بدون هیچ حفاظت فردی و بدون هیچ فکری که این ویروس چقدر واگیر و خطرناکه در حال خرید و فروش و معاشرت بودند، تذکر دادیم ولی گوشهاشون در بود و دروازه و کرکره ذهنها هم پایین اومده بود»، «با این حجم از شلوغی و صفهای خرید میوه و نون و صف عابر بانکی که من الان تو میدون شاپور تهران دیدم مطمئن شدم ما کرونا رو شکست خواهیم داد»، «نگید غیرضروری بابا نگید. شما میدونید ضروری و غیرضروری چه فرقی دارن ولی برای یه عده کاشت ناخن و دورهمی و خرید لباس فعالیت ضروری محسوب میشه. بگید هرکاری به جز رفتن به بیمارستان، هر کاری. همین واژه «غیرضروری» آخرش بدبختمون کرد»، «ترهبار غلغله بود و مردم کیسههای ۶-۷ کیلویی پیاز و سیب زمینی و میوه دستشون بود! یه خیابون اینجا هست که پر از مغازهاس، اون که ترافیکش وحشتناک بود و ۴ ردیف ماشین پارک کرده بودن دو طرف خیابون و مردم همه مشغول خرید»، «۸۰درصد شلوغی بازارهای شهرمون هجوم روستاییان برای خرید آخر ساله! آقا بیخیال مگه میخواهید عید دیدنی برید که آنقدر خرید میکنید»، «آقا انگار نه انگار که هی دارن میگن بشینید خونه نیاید بیرون. خیابون امروز خیلی شلوغتر از قبل بود همه اومدن خرید کنن. حالا ما سربازیم باید بریم شما چرا آخه»، «رفته آجیل فروشی خرید شب عید، خبرنگاره میگه چرا اومدی بیرون، میگه چیکار کنیم مجبوریم دیگه. چرا آخه؟ تو دورهمیهاشون هم از کمبودها نق میزنند و غر میزنند و فخر میفروشند. همینا تو ترافیک و بیماری پامیشن میرن مسافرت و شمال»، «رفته خرید اومده میگه ای واااااای مردم اصلاً کرونا رو جدی نگرفتن همه تو خیابونن»، «اینایی که رفتن خرید عید و بازارو شلوغ کردن، همونایین که تا مدارس تعطیل شد میخواستن برن شمال»، «اومدم بازار بزرگ برای خرید لوازم ماسک.مشاهده این حجم از بیخیالی مردم شگفت انگیزه»، «رفتم از سوپرمارکت سر کوچه یه چیزی بخرم از صف طولانی نونوایی متحیر موندم! در شش سال گذشته هیچ وقت ندیده بودم ۴۰ نفر با هم اینجا تو صف باشند.».
شایعهای که درباره قرنطینه تهران و بعضی شهرها منتشر شده بود باعث شد مردم برای خرید مایحتاجشان به فروشگاهها بروند. چند برابر بیشتر از روزهای گذشته. ازدحام و صفهای خرید در فروشگاههای مختلف مسألهای بود که بسیاری از کاربران به آن اشاره میکردند و عکسهایی هم از این صفها به اشتراک میگذاشتند. گله از این رفتار و بیتوجهی به هشدارها و توصیههای ماندن در خانه نقطه مشترک بسیاری از نوشتههایی بود که با این موضوع میخواندیم: «حتی اگه بخوان ساعت عبور و مرور رو هم تو تهران کم کنن باز شاهد همین وضعیت امروزیم. فکر کن مثلاً ترهبار دو ساعت باز باشه. یه جماعتی تو همون دو ساعت بریزن اونجا یا مثلاً نونوایی... خالهام میگفت صف نونوایی محلهشون امروز نزدیک ۱۰۰ نفر بوده. یعنی حتی قرنطینه هم جوابگو نیست»، «جدیداً خرید طلا، دیدن ویترین لباس فروشی، خرید لوازم آرایشی و از این دست کارا جزو کارای فوق ضروری محسوب میشه و شما میتونی بهخاطر این کارا قرنطینه رو تعطیل کنی و بیای تو خیابونا»، «خدا خودش شاهده که دیگه خسته شدیم! از بس تو هر مأموریت و هرجایی که رفتیم، دیدم عدهای بدون هیچ حفاظت فردی و بدون هیچ فکری که این ویروس چقدر واگیر و خطرناکه در حال خرید و فروش و معاشرت بودند، تذکر دادیم ولی گوشهاشون در بود و دروازه و کرکره ذهنها هم پایین اومده بود»، «با این حجم از شلوغی و صفهای خرید میوه و نون و صف عابر بانکی که من الان تو میدون شاپور تهران دیدم مطمئن شدم ما کرونا رو شکست خواهیم داد»، «نگید غیرضروری بابا نگید. شما میدونید ضروری و غیرضروری چه فرقی دارن ولی برای یه عده کاشت ناخن و دورهمی و خرید لباس فعالیت ضروری محسوب میشه. بگید هرکاری به جز رفتن به بیمارستان، هر کاری. همین واژه «غیرضروری» آخرش بدبختمون کرد»، «ترهبار غلغله بود و مردم کیسههای ۶-۷ کیلویی پیاز و سیب زمینی و میوه دستشون بود! یه خیابون اینجا هست که پر از مغازهاس، اون که ترافیکش وحشتناک بود و ۴ ردیف ماشین پارک کرده بودن دو طرف خیابون و مردم همه مشغول خرید»، «۸۰درصد شلوغی بازارهای شهرمون هجوم روستاییان برای خرید آخر ساله! آقا بیخیال مگه میخواهید عید دیدنی برید که آنقدر خرید میکنید»، «آقا انگار نه انگار که هی دارن میگن بشینید خونه نیاید بیرون. خیابون امروز خیلی شلوغتر از قبل بود همه اومدن خرید کنن. حالا ما سربازیم باید بریم شما چرا آخه»، «رفته آجیل فروشی خرید شب عید، خبرنگاره میگه چرا اومدی بیرون، میگه چیکار کنیم مجبوریم دیگه. چرا آخه؟ تو دورهمیهاشون هم از کمبودها نق میزنند و غر میزنند و فخر میفروشند. همینا تو ترافیک و بیماری پامیشن میرن مسافرت و شمال»، «رفته خرید اومده میگه ای واااااای مردم اصلاً کرونا رو جدی نگرفتن همه تو خیابونن»، «اینایی که رفتن خرید عید و بازارو شلوغ کردن، همونایین که تا مدارس تعطیل شد میخواستن برن شمال»، «اومدم بازار بزرگ برای خرید لوازم ماسک.مشاهده این حجم از بیخیالی مردم شگفت انگیزه»، «رفتم از سوپرمارکت سر کوچه یه چیزی بخرم از صف طولانی نونوایی متحیر موندم! در شش سال گذشته هیچ وقت ندیده بودم ۴۰ نفر با هم اینجا تو صف باشند.».
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ایرج محمدی: عقل حکم میکند پروژههای سینمایی به تعویق بیفتد
-
رضاکیانیان: جامعه ما پر از قهرمان است
-
هنر و نقش کلیدیاش در عادیسازی شرایط
-
رقابت اجراهای موسیقی در فضای مجازی
-
در نومیدی بسی امید است
-
فرمانده عاشورایی
-
عکس نوشت
-
در شبهایی خانهنشین و قرنطینه هستم ...
-
#قرنطینه
اخبارایران آنلاین